روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب هر یک با تخصصهای متمایز خود، نقش مهمی در تشخیص و درمان مشکلات روانی یا عصبی ایفا میکنند؛ که با شناخت دقیق و آگاهی از تفاوتها میتوانید چالشهای مربوطه را به نحو احسن مدیریت و رفع کنید. جهانی که فشارهای زندگی مدرن، از استرسهای روزمره گرفته تا چالشهای پیچیده سلامت روان و جسم، هر روز بر دوش ما سنگینی میکند، یافتن مسیر درست برای درمان و بهبود بیش از پیش اهمیت یافته است. مشکلات روانی مانند اضطراب، افسردگی و اختلالات خلقی، و بیماریهای عصبی مانند میگرن، صرع یا آلزایمر، هر یک به تخصصهای متفاوتی نیاز دارند. اما در میان این تنوع، چگونه میتوان تشخیص داد که به روانپزشک، روانشناس یا متخصص مغز و اعصاب (نورولوژیست) مراجعه کنیم؟ این پرسش، که بسیاری از ما در برههای از زندگی با آن مواجه میشویم، نیازمند پاسخی روشن و آگاهانه است. با مطالعه این متن، نهتنها درک بهتری از نقش هر متخصص خواهید یافت، بلکه با اطمینان بیشتری میتوانید در مسیر سلامت روان و جسم خود گام بردارید. روانپزشک، روانشناس یا نورولوژیست؛ کدام را انتخاب کنیم؟ سلامت روان و جسم از ارکان اصلی کیفیت زندگی هستند، اما مواجهه با مشکلات روانی یا عصبی اغلب افراد را در انتخاب متخصص مناسب سردرگم میکند. روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب هر یک با تخصصهای متمایز خود، نقش مهمی در تشخیص و درمان این مشکلات ایفا میکنند: روانپزشک: پزشک متخصص در سلامت روان روانپزشکان پزشکانی هستند که پس از گذراندن دوره پزشکی عمومی، در رشته روانپزشکی تخصص گرفتهاند. آنها مجاز به تشخیص، درمان و تجویز دارو برای اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، اسکیزوفرنی و اختلال دوقطبی هستند. روانپزشکان از رویکردهای زیستی، روانشناختی و اجتماعی برای درمان استفاده میکنند و اغلب ترکیبی از دارودرمانی و رواندرمانی را به کار میبرند. چه زمانی به روانپزشک مراجعه کنیم؟ بروز علائم شدید روانی مانند افکار خودکشی، توهم یا حملات پانیک. نیاز به مدیریت دارویی برای اختلالات روانی مزمن. زمانی که علائم روانی با علائم جسمانی مانند بیخوابی یا خستگی مزمن همراه است. روانشناس: متخصص رفتار و فرآیندهای ذهنی روانشناسان متخصصانی هستند که در زمینه مطالعه رفتار، احساسات و فرآیندهای ذهنی آموزش دیدهاند. آنها معمولاً دارای مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری در روانشناسی هستند و از روشهای غیرپزشکی مانند رواندرمانی، مشاوره و تکنیکهای شناختی-رفتاری برای کمک به مراجعان استفاده میکنند. روانشناسان مجاز به تجویز دارو نیستند، اما در حوزههایی مانند مدیریت استرس، بهبود روابط و درمان اختلالات خفیف تا متوسط مهارت دارند. چه زمانی به روانشناس مراجعه کنیم؟ مواجهه با مشکلات روزمره مانند استرس شغلی، مشکلات خانوادگی یا عزت نفس پایین. نیاز به رواندرمانی برای اختلالاتی مانند فوبیا، اضطراب خفیف یا افسردگی با شدت متوسط. تمایل به بهبود مهارتهای زندگی، مانند مدیریت خشم یا تصمیمگیری. متخصص مغز و اعصاب: پزشک بیماریهای سیستم عصبی متخصصان مغز و اعصاب (نورولوژیستها) پزشکانی هستند که در تشخیص و درمان بیماریهای سیستم عصبی، شامل مغز، نخاع و اعصاب محیطی، تخصص دارند. آنها با بیماریهایی مانند صرع، میگرن، سکته مغزی، پارکینسون و اماس سروکار دارند. این متخصصان ممکن است آزمایشهایی مانند نوار مغزی (EEG) یا تصویربرداری مغزی (MRI) را برای تشخیص دقیق انجام دهند. چه زمانی به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنیم؟ بروز علائم عصبی مانند تشنج، سردردهای شدید یا مزمن، بیحسی و ضعف عضلانی. تشخیص یا مدیریت بیماریهای عصبی مانند آلزایمر یا مولتیپل اسکلروزیس. زمانی که علائم جسمانی مانند لرزش یا اختلال تعادل به مشکلات مغزی یا عصبی اشاره دارند. تفاوتهای کلیدی در یک نگاه برای درک بهتر تفاوتها، میتوان این سه رشته را از چند جنبه مقایسه کرد: تحصیلات: روانپزشکان و متخصصان مغز و اعصاب پزشک هستند و دوره پزشکی عمومی را گذراندهاند، اما روانشناسان از مسیر علوم رفتاری و روانشناسی وارد این حرفه میشوند. روش درمان: روانپزشکان و متخصصان مغز و اعصاب میتوانند دارو تجویز کنند، در حالی که روانشناسان بر رواندرمانی و مشاوره تمرکز دارند. حوزه تمرکز: روانپزشکان بر اختلالات روانی، متخصصان مغز و اعصاب بر بیماریهای عصبی و روانشناسان بر رفتار و سلامت روان غیرپزشکی تمرکز دارند. چگونه متخصص مناسب را انتخاب کنیم؟ انتخاب متخصص مناسب به نوع و شدت علائم بستگی دارد. اگر علائم شما ترکیبی از مشکلات روانی و جسمانی است، ممکن است ابتدا به یک پزشک عمومی مراجعه کنید تا شما را به متخصص مناسب ارجاع دهد. برای مثال، فردی با افسردگی شدید و افکار خودکشی احتمالاً به روانپزشک نیاز دارد، در حالی که فردی با استرس ناشی از مشکلات کاری ممکن است از مشاوره روانشناس بهرهمند شود. همچنین، در مواردی که علائم عصبی مانند تشنج یا اختلال حافظه وجود دارد، متخصص مغز و اعصاب بهترین گزینه است. در بسیاری از موارد، همکاری بین روانپزشکان، روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب نتایج بهتری به همراه دارد. برای مثال، در درمان افسردگی مقاوم به درمان، روانپزشک ممکن است دارو تجویز کند و روانشناس جلسات رواندرمانی را هدایت کند. یا در بیماریهایی مانند پارکینسون که جنبههای روانی و عصبی دارند، هر سه متخصص ممکن است در فرآیند درمان دخیل باشند. کلام آخر؛ سلامت روان و جسم در اولویت درک تفاوتهای بین روانپزشک، روانشناس و متخصص مغز و اعصاب گامی مهم در مسیر سلامت است. با شناخت نقش هر متخصص و زمان مناسب برای مراجعه به آنها، میتوانید تصمیم آگاهانهای برای بهبود کیفیت زندگی خود بگیرید. اگر در مورد علائم خود تردید دارید، مشورت با یک پزشک عمومی یا متخصص سلامت روان نقطه شروع خوبی است
حامدرحیمی پنجکی
یک متخصص بیماریهایی داخلی، روانشناس و روان درمانگر به بیان توضیحاتی درباره تاثیر سلامت جسم و روان بر یکدیگر پرداخت و گفت: «بیماریهای روانتنی» حدود 5 تا 7 درصد جامعه را شامل میشود، یعنی از هر 100 نفر 5 تا 7 نفر درگیر این بیماریها هستند. سیاری از موارد شاهد این موضوع هستیم که پزشکان منشا برخی از مشکلات جسمی نظیر انواع دردها و مشکلات گوارشی را عوامل روانی نظیر اضطراب عنوان میکنند و این در حالیست که بسیاری از بیماران در چنین مواردی گمان میکنند پزشکشان به اندازه کافی حاذق نبوده و از تشخیص منشا اصلی بیماریشان ناتوان بوده است. حال این سوال مطرح میشود که روان افراد چه میزان بر سلامت جسم موثر است و به چه بیماریهایی «بیماریهای روانتنی» گفته میشود؟ میزان در خبری نوشت:در همین رابطه پویا پورسیدی، متخصص بیماریهایی داخلی، روانشناس و روان درمانگر ضمن تاکید به تاثیر سلامت جسم و روان بر یکدیگر گفت: دانشمندان در گذشته چندان به این موضوع قائل نبودند که ذهن و روان فرد میتواند بر روی جسم و بدن افراد تاثیرگذار باشد، اما به تدریج دانشمندان و پزشکان به این نتیجه رسیدند که ارتباطی قوی میان مشکلات ذهنی و مشکلات جسمی وجود دارد و در این رابطه از اصطلاح «سایکوسوماتیک» یا «بیماریهای روانتنی» استفاده کردند. وی ضمن اشاره به اینکه «بیماریهای روانتنی» معادل فارسی «سایکوسوماتیک» است، ادامه داد: «سایکوسوماتیک» از دو قسمت «سایک» و «سوما» تشکیل شده است که «سایک» به روان افراد اشاره دارد و «سوما» به معنای بدن است و ریشه یونانی دارد و از این رو این واژه در واقع به معنای روان و تن و نشان دهنده ارتباط این دو بر یکدیگر است. در حال حاضر شاخه بزرگی در علم روان شناسی در حوزه «بیماریهای روانتنی» فعالیت دارد و تحقیقات بسیاری در این مورد انجام شده و این رشته روز به روز در حال رشد است. این پزشک با بیان اینکه «بیماریهای روانتنی» حدود 5 تا 7 درصد جامعه را شامل میشود و از هر 100 نفر 5 تا 7 نفر درگیر این بیماریها هستند، افزود: «بیماریهای روانتنی» در زنان شیوع بیشتری دارد. به چه بیماریهایی «بیماریهای روانتنی» گفته میشود؟ این روان درمانگر بیان کرد: زمانی به موردی «بیماری روانتنی» اطلاق میشود که یک بیمار شکایتهای متعددی را از دردهایی نظیر کمردرد، سردرد، دردهایی شبیه میگرن، دردهای دستگاه گوارش و همچنین تهوع، تنگی نفس و علائم متنوع دیگر دارد، اما در معاینه و آزمایشگاهها، رادیولوژی و پاتولوژی که از بیمار گرفته میشود دلیل خاصی برای این عوارض دیده نمیشود و یا اینکه اگر موردی مشاهده شود نیز با شدت علائم بیمار تناسبی ندارد و شدت بیماری از آنچه در یافتههای بالینی و پاراکلینیکی مشاهده میشود، بیشتر است. پورسیدی توضیح داد: برای مثال ممکن است بیماری در مراجعه به پزشک عنوان کند دچار دل درد و تهوع شده و گمان کند مشکل معده دارد و پزشک در معاینه یافته بالینی متناسب با علائم بیمار را پیدا نکند و آزمایش میکروب معده با شک مثبت بودن این عارضه و وجود ورم و یا زخم معده و یا زخم اثنی عشر را برای بیمار تجویز کند و جواب آزمایش نیز منفی شود و در شرایطی که در سنوگرافی، آندوسکوپی و پاتولوژی بیمار نیز مشکل خاصی مشاهده نشود پزشک به وجود «بیماریهای روانتنی» شک میکند و بیمار را به روانپزشک ارجاع میدهد. وی عنوان کرد: به طور معمول بیماران از اینکه فکر کنند بیماریش منشا بدنی ندارد و با منشا ذهنی ایجاد شده است اجتناب میکنند و گمان میکنند پزشکی که چنین تشخیصی داده حاذق نبوده و ممکن است مدتها سرگردان باشند تا به روانپزشک مراجعه و درمانشان را آغاز کنند. این پزشک گفت: ممکن است تعدادی از بیمارانی که دچار «بیماریهای روانتنی» هستند دچار علائم سرگردان و علائمی باشند که از عضوی به عضوی دیگر منتقل میشود، برای مثال در یک مراجعه از سردرد شکایت کنند و در مراجعه بعدی دچار کمردرد باشند. علامت شایع دیگری که این بیماران دارند نگرانی و اضطراب است. این روانشناس بیان کرد: برای تشخیص «بیماریهای روان تنی» برای یک بیمار لازم است طول مدت بیماری حداقل 6 ماه باشد. ممکن است طی این مدت بیمار همیشه علائم نداشته باشد. پور سیدی ضمن اشاره به اینکه اختلالات تبدیلی به عنوان یکی از زیرشاخههای بیماریهای سایکوسوماتیک شناخته میشود، گفت: این اختلال در دو دسته حسی (درگیری حواس پنجگانه) و حرکتی ظاهر میشود.
: مصرف بیش از حد نمک، نوشابههای گازدار، آبمیوههای صنعتی، گوشت قرمز و چای پررنگ میتواند خطر تشکیل سنگ را افزایش دهد. است با درمان دارویی کاهش یابند. سنگهای کوچکتر از 6 میلیمتر را میتوان با داروهای گیاهی دفع کرد، و هر مادهای که باعث افزایش جریان ادرار شود، میتواند در تسهیل دفع سنگ مؤثر باشد. امیرحسنی با رد شایعات مربوط به پخت هندوانه برای دفع سنگ، تأکید کرد: مصرف هندوانه بهطورکلی برای بیماران مبتلا به سنگ کلیه مفید است. پیشگیری از عود مجدد سنگ کلیه وی با اشاره به ماهیت راجعه بیماری سنگ کلیه هشدار داد: در صورت عدم رعایت نکات درمانی و بهداشتی، احتمال بازگشت بیماری پس از یک سال 10 درصد، پس از پنج سال 35 درصد و پس از ده سال 50 درصد است. وی توصیه کرد: بیماران مبتلا به سنگ کلیه باید روزانه به میزان کافی آب مصرف کنند، بهگونهای که حدود سه لیتر ادرار دفع شود. همچنین، کاهش مصرف نمک، بهویژه در هنگام پخت و سرو غذا، یکی از نکات کلیدی در پیشگیری از تشکیل مجدد سنگ است.